خدا را خوش نمی آید

گناهم را نمیدانم ، تقاصم را سبکتر کن 

مرا اینگونه آزردن ، خدا را خوش نمی آید

مرا از غم رهایم کن ، جوابی ده مرا یارا

که اینسان بودن و مردن ، خدا را خوش نمی آید

بگو جانا گناهم چیست ، که اینگونه سزاوارم؟

که هر شب خون دل خوردن ، خدا را خوش نمی آید

دلی پر درد و آه دارم ، غرور من بها دارد

که آن را زیر پا بردن ، خدا را خوش نمی آید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد