زنگ

خیلی دلم شکست 

آخه من به خاطر ترسم زنگ نزده بودم؛اگه زنگ نمی زدم دلیلش چیز دیگه بود 

آخه اون اصلا نگفته بود که زنگ نزن فقط گفته بود............. 

منم قبول کرده بودم؛ولی اگر اون موقع زنگ زدم مجبور بودم؛نمی دونستم اینجوری ........... 

خدایا بازم از کسی جز تو کمک خواستم اونم اینجوری با من کرد 

خدایا کاری نکن دلم از کینه پر بشه؛نزار منم رفتارم مثل اون بشه؛کمک کن تا هیچوقت دلش را نشکونم؛ولی خیلی خستم ......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد