به جای دسته گلی که فردا بر سر قبرم می گذاری

 

امروز یه شاخه گلی کوچک یادم کن ،

 

به جای سیل اشکی که بر سر مزارم نثار می کنی

 

امروز با تبسمی شادم کن ،

 

به جای آن متن های تسلیت گونه که فردا در روزنامه ها می نویسی

 

امروز با پیامی کوچک خوشحالم کن ،

من امروز به تو احتیاج دارم نه فردا

 

خدایا دوستت دارم؛واسه همه چی مرسی 

خدایا مرسی که تنهام نمی زاری؛خیلی خوشحالم و احساسم خیلی خوبه

تو را برای تمام روزهایی که زیسته ام دوست می دارم


تو را بجای تمام کسانی که نشناختم دوست می دارم


تو را بجای تمام روزگارانی که نمی زیستم دوست می دارم


تورا بجای کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم


تو را بخاطر دوست داشتن دوست می دارم

حالا چرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا 

بی وفا حالا که من افتاد ه ام از پا چرا 

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی  

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا 

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست 

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم  

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا 

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار  

این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند 

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا 

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر 

راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا

 

 

خدایا  

همه رهایم کردن... 

تو تنهاییم نگذار؛ 

تو تنها کسی هستی که بی منت عشق می دهی 

بی منت آرامش می دهی 

بگذار با وجودت آرامش ابدی پیدا کنم

خداو ندا  تو را سپاس گذارم که وقتی عشق تو را در وجودمان زنده کنیم  

زندگی رنگ خودش را عوض میکند ،آن زمان است که ناممکن ها ممکن می شود

شکست

زخمها و دردهای آدم سرمایه است...! هر کسی نمیتونه به این جایی که تو رسیدی برسه...! پس سرمایه ات رو با کسی قسمت نکن...! داد نکش...! آه و ناله هم نکن...! صبور، آرام و بی سر و صدا همه چیز و تحمل کن. تو مانند تکه سنگ آهن هستی تازیانه روزگار خردت کرد و شکستت و بارها درکوره بی رحم حوادث زمانه حراراتت داد.. گداخته شدی ، ذوب شدی، سرد شدی ولی هر بار آب دیده تر شدی. تا العان کهبصورت پولاد در اومدی. تو محکمتر از اونی که حتی بشه تصورش کرد...!

عشق

عشق یعنی...


عشق یعنی یک سلام و یک درود

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی زاهد اما بت پرست

عشق یعنی همچو من شیدا شدن

عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن بدست

عشق یعنی آب بر آذر زدن

عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق یعنی با پرستو پرزدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن